Sunday, December 27, 2009

صفحه یازدهم





نوحه روز عاشورا منسوب به سید الشهدا ع


شعیان من!هنگامی که آب گوارا نوشیدید ،مرا یاد کنید
ویا هنگامی که از غریبی یا شهیدی خبری شنیدید،بر من ندبه کنید
من،نواده "پیامبر" هستم که مرا بی گناه کشتند
وپس از آن روی عمد ،مرا پایمال سم اسبان کردند
ای کاش،همگی در روز عاشورا بودید و می دیدید
که چگونه برای کودک خردسالم،آب خواستم و رحم نکردند

سلام

امیدوارم عزاداری همتون مورد قبول حق تعالی و امام زمان (عج) قرار گرفته باشه
روزگاری پر از عواطف زیبای انسانی رو سپری می کنم، حالا چطور و چگونه بماند
زیراکه شاعر میگه

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخود از شعشه پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
چه مبارک سحری بود وچه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
خیر است انشاء الله،تا یار که خواهد و میلش به که باشد
بله عزیزان اینطوره خلاصه، همه چی خوب ،عالی، یعنی اگه هچکس اینجا خودشو با من کاری نداره؛ (با لهجه ترکی بخون)شهرداری!کودام شهرداری ؟ شهرداری شومایی؟
اهل فن گرفتن من چی میگم
انتهای متن
فرت



No comments:

Post a Comment